تقدیم به تو
از نا کجا آباد آمدم
در زمستان آمدم.........کسی انتظار مرا نمی کشید
کسی با آمدن من لبخند نزد و مرا بدست باد سپردندتا مرا با خود ببرد
مرا بدست باذ سپردند و باد مرا با خود برد
تا به شاخه ی درخت مهربانی سپرد
چه سختیها..........چه بی قراریها........و چه شکستها............آری چه شکستها!!
همه را تحمل کردم تا اینکه تو آمدی.......می دانم تو تنها پناه آخر منی
تکیه گاهی همیشگی برای بیکسی ها
حالا چه غم دارم.............چون تورا دارم
تو مثه شبنم پاک روی یک برگ گلی
تو همیشه مهربون همیشه محبوب دلی
تو مثه هوای تازه توی رگهای منی
تو همون معبد و اون دعای شبهای منی
مهربون ترین ستاره توی شبهای منی
تو فقط عاشق این دل تنهای منی
تو عزیزترین بهونه واسه گریه کردنی
تو همیشه موندنی همیشه همراه منی
|