نه... نه... آدم نمیشوم
با «نه» شنیدن از تو که من کم نمیشوم! مجنوننمـــای مــردم عالم نمیشوم
این اوّلیـــن خطای تو، حوّای سنگدل پنداشــــتی بدون تو آدم نمیشوم
بعداز تو ای خزانزده دیگر برای هر شببوی تشنهلبشده شبنم نمیشوم
دلخور نشو عزیز! از این خُلقِ بیخیال گفتم که بی تو پاپیِ خُلقم نمیشوم
آه ای نگاههای تماشـــا، خداوکیل! علّاف چشمهـــای شما هم نمیشوم
بگذار صـادقـانه بگـویـم بدون تو هر کار می کنم... نه... نه... آدم نمیشوم
خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز خود چگونه مردن را خواهم اموخت
سیتا
|