سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مىنمود . خردى دنیا در دیدهاش وى را در چشم من بزرگ مىداشت ، و شکم بر او سلطهاى نداشت ، پس آنچه نمىیافت آرزو نمىکرد و آنچه را مىیافت فراوان به کار نمىبرد . بیشتر روزهایش را خاموش مىماند ، و اگر سخن مىگفت گویندگان را از سخن مىماند و تشنگى پرسندگان را فرو مىنشاند . افتاده بود و در دیدهها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمىرفت حجّت نمىآورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمىنمود ، تا عذرش را مىشنود . از درد شکوه نمىنمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مىکرد مىگفت و بدانچه نمىکرد دهان نمىگشود . اگر با او جدال مىکردند خاموشى مىگزید و اگر در گفتار بر او پیروز مىشدند ، در خاموشى مغلوب نمىگردید . بر آنچه مىشنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مىآمد مىنگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
عادت... - زمزمه های تنهایی
http://www.persianyahoo.com/weblogs/">
http://www.persianyahoo.com/blogtemplates/">
http://www.parsiblog.com/">
http://www.persianyahoo.com/">
عادت...
رامتین و سیتا
خط خطی های دفتر من ()
سه شنبه 83 بهمن 13 ساعت 4:17 عصر
خانه
مدیریت
شناسنامه
ایمیل
موضوعات
171422
: کل دوستان
723
:کل دوستان امروز
آرشیو
اون قدیما
دی ماه 83
بهمن ماه 83
اسفند ماه 83
فروردین ماه 84
اردیبهشت ماه 84
خرداد ماه 84
تیر ماه 84
مرداد ماه 84
شهریور ماه 84
پاییز 1384
لوگوی خودم
جستجو
با سرعتی بینظیر و باورنکردنی
متن
یادداشتها و پیامها را بکاوید!
اشتراک
لوگوی دوستان گلم
لینک دوستای گلم
شاعرانه 2
شعر و احساس
شب مهتابی
من گذشته من
کمی نوازشم کن
نامه ای به خدا
دنیای کوچک من
ایران، عشق، آزادی
واسه بچه کلاغای دلم
رود پیر
دفتر عشق
رئال مادرید
پس کوچه های عاشقی
مهتاب
حضور و غیاب
یــ
ــاهـو
آهنگ وبلاگ
طراح قالب
خانه
مدیریت
شناسنامه
ایمیل
Online Nursing School