شاید چیزی اضافه نکنم بهتر باشه چون هیچ چیزی به این قشنگی
احساسمو بیان نمی کنه.اینو تقدیم کردم به کسی که
با اون به مفهوم واقعی دوست رسیدم....
گل همیشه عزیزم،سیتا،بهترین آرزوها رو برات دارم...
ramtın
زخمی تر از همیشه از درد دل سپردن سرخورده بودم از عشق در انتظار مردن
با قامتی شکسته از کوله بار غربت در جستجوی مرهم راهی شدم زیارت
رفتم برای گریه رفتم برای فریاد مرهم مراد من بود کعبه تو رو به من داد
ای از خدا رسیده ای که تمام عشقی در جسم خالی من روح کلام عشقی
ای که همه شفای در عین بی ریایی پیش تو مثل کاهم تو مثل کهربای
هر ذره از دلم را با حوصله زدی بند این چینی شکسته از تو گرفته پیوند
ای تکیه گاه گریه ای همصدای فریاد ای اسم تازه من کعبه تو رو به من داد
من زورقی شکستم اما هنوز طلای طوفان حریف من نیست وقتی تو ناخدای
بالاتر از شفای از هرچه بد رهای ای شکل تازه عشق تو هدیه خدای
با تو نفس کشیدن یعنی غزل شنیدن رفتن به اوج قصه بی بال و پر پریدن
ای تکیه گاه گریه ای هم صدای فریاد ای اسم تازه من کعبه تو رو به من داد
|