ونترسيم از مرگ/ مرگ پايان كبوتر نيست/ مرگ وارونه ي يك زنجره نيست/ مرگ درذهن اقاقي جاري است/مرگ درآب وهواي خوش انديشه نشيمن دارد/مرگ درذات شب دهكده از صبح سخن مي گويد/مرگ با خوشه ي انگورمي آيد به دهان/مرگ درحنجره ي سرخ گلومي خواند/ مرگ مسئول قشنگي پرشاپرك است/مرگ گاهي ريحان مي چيند/مرگ گاهي ودكا مي نوشد/ گاه درسايه نشسته است وبه مامي نرگرد/وهمه مي دانيم/ريه هاي لذت ، پراكسيژن مرگ است/ درنبنديم به روي سخن زنده ي تقديركه از پشت چپرهاي صدا مي شنويم